نتایج جستجوی عبارت «محمد کاری دبستان فرهمندی مدرسه مسعود بزرگی دبیرستان شهید بهشتی رمضان والفجر مقدماتی شرهانی ۱۳۴۳/۶/۲۹ ۱۳۶۲/۱/۹» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
زندگینامه جانباز کهزاد میرشکاری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
کهزاد میرشکاری در تاریخ 10/8/1341 در روستای قلعه عجم واقع در بخش آباد‌ه طشک از توابع شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای مؤمن و متدین دیده به جهان گشود. در سن 7 سالگی وارد دبستان ابتدایی روستای سرچهان گردید. پس از اتمام دوران ابتدایی تصمیم گرفت به همراه پدر در تأمین امرار معاش خانواده کمک نماید، بنابراین مشغول به دامپروری و کشاورزی گردید. در تاریخ 5/12/1364 عازم جبهه فاو شد. پس از 3 ماه خدمت به منزل مراجعت نموده و...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید سعید شاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
بسم الله الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون.1 ( قرآن کریم) اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد، ما ایستاده ایم . ( امام خمینی ) هم اکنون که ما انقلاب کردیم، باید آنرا ادامه بدهیم وگر نه انقلابمان مانند اکثر انقلابهای جهان محکوم به مرگ و نابودی است. فقط باید تکیه ما به یک چیز باشد، آن هم الله. تنها انقلاب کافی نیست بلکه باید آنرا نیز نگهداریم. حال که رژیم...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید جهانبخش میرشکاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد جهانبخش ميرشکاري »
بسم الله الرحمن الرحیم رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهو قولی آرزو دارم که صبحدم زیبای شهادت در راه خدا را، همراه با تپش قلب نیرومند و پر احساس رهبرم برگزار نمایم. سلام بر حضرت مهدی(عج) و نایب [برحق‌اش] واقعیش. سلام به تمام شهیدان، مصلحان، عارفان و عاشقان همیشه تاریخ، از هابیل تا امرزو و از امروز تا قیامت و همه آنها که قلبشان برای رضای خدا می‌تپد. اینک ما خودمان را انسان‌های سعادتمندی...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید اسدالله سبقت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد اسدالله سبقت »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون با درود فراوان به امام زمان(عج) و نائب بر حقش، امام خمینی. با سلام و درود به شهیدان راه عدل اسلامی و حق و حقیقت که با نثار خون خویش، درخت اسلام را آبیاری کردند و انشاءالله به ثمر رساندند. با سلام به رزمندگان اسلام که چنین افتخار آفریدند. با سلام به امام امت و ملت که چنین فرزندانی را در دامن پاک خود پرورش دادند، وقتی‌که عزیزشان به شهادت...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید محمدرضا قیاسی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمدرضا قياسي »
بسم‌الله الرحمن الرحیم هم‌اکنون که این وصیت‌نامه را می‌نویسم، در میدان جنگ، در زیر آتش جنایتکاران بعثی می‌باشم. امیدوارم که خداوند به من توفیق عنایت فرماید تا بتوانم برای اسلام خدمت کنم. باری، دشمنان خدا کسانی هستند که هیچ‌چیز را نمی‌بینند. آیه شریفه می‌فرماید: و جعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً فاغشیناهم فهم لایبصرون. ۱ در پیش روی ایشان حجابی و از پشت سرشان حجابی قراردادیم و چشم‌های ایشان را پوشاندیم، درنتیجه راه صواب را نمی‌بینند. سلام...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید بهمن امیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد بهمن اميري »
بسم الله الرحمن الرحیم و لنبلونکم بشیٍ من الخوفِ و الجوعِ و نقصٍ من الاموالِ و الانفسِ و الثمرات.۱ پس از شهادت به یگانگی خداوند متعال و نبوت تمام پیامبران تا رسد به خاتم‌الانبیا (ص) و شهادت به امامت و ولایت علی (ع) و یازده فرزندش و اعتقاد به عدل خداوند و حساب‌رسی در روز جزا و ایمان به ولایت‌فقیه در زمان غیبت که جانشین امام زمان (عج) است. خداوندا! ترا سپاس می‌گویم که تا این لحظه لطف فرمودی که...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید غلام حسین نقی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد غلامحسين نقي زاده »
بسم‌الله الرحمن الرحیم هر ذره‌ذره وجود من دارد هوای حسین             چون اقتدا کردم به آن ندای حسین برگرد شمع وجود هر شهید رزمجـــــو               می‌گردم و می‌جویم آن سرای حسین چرا از شهادت بترسیم؟ مگر کودکی را سراغ دارید که از پستان مادر بترسد. خداوندا! می‌خواهم وصیت‌نامه بنویسم اما خود فکر می‌کنم چه بنویسم، چه بگویم، چه خطاب کنم به شما مردم مسلمان. آیا وصیتی که می‌کنم برای رضای توست...
مگس و مجس
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در عملیات والفجر 10 که در منطقه عملیاتی خرمال انجام شد. بچه‌ها دو سرباز عراقی را به اسارت می‌گیرند و برای چند ساعتی آنها را نزد خود نگه می‌دارند. آنها با تکلم ناقص عربی شروع می‌کنند ‌‌با ‌ اسیران مکالمه کردن.‌ به آنها محبت کرده و به شوخی کردن می‌پردازند‌، یکی از برادران به دو سرباز عراقی تخمه کدو تعارف می‌کرد و می‌گفت، بگو "کدو"، بگو "مگس" و سرباز عراقی‌‌ می‌گفت: "مجس" و همه می‌خندیدند. موقعی که می‌خواستند...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید ابوالقاسم امین پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ابوالقاسم امين پور »
بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین امنوا ما لکم اذا قیل لکم انفروا فی سبیل‌الله اثاقلتم الی الارض ارضیتم بالحیوه الدنیا من الاخره فما متاع الحیوه الدنیا فی الاخره الا قلیل (سوره توبه، آیه 38) هرذره ذره وجود من دارد هوای حسین چون اقتدا کــردم به آن ندای حسین به گرد شمع وجود هـر شهید رزمجو می‌گردم و می جویم آن سرای حسین خداوندا! می‌خواهم وصیتنامه بنویسم، اما برای خود فکر می‌کنم چه بنویسم؟! چه بگویم؟ چه خطاب کنم به مردم...
دوک نخ ریسی و کالک عملیات
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1362 که گردان کمیل در پادگان الغدیر اصفهان مشغول انجام تمرینات هلی‌برد بود. بخاطر حساسیت مسأله و اینکه دشمن متوجه نشود به برادران تأکید شده بود که مسأله را کاملا" محرمانه تلقی کنند و مرخصی که می‌روند، صحبتی راجع به چگونگی عملیات و تمرینات و آموزشها نکنند. در همان ایاّم یکی از نفرات گردان که از مرخصی به اصفهان برگشته بود، وقتی که مسئول آموزش مجددا" روی محرمانه بودن کار و تمرینات تأکید می‌نمود، گفت: خدا...